بلورلغتنامه دهخدابلور. [ ] (اِخ ) (جزیره ٔ ...) جزایر کی به این کوره ٔ قباد خوره رود، جزیره ٔ هنگام ، جزیره ٔ خارک ، جزیره ٔ رم ، جزیره ٔ بلور. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 150).
بلورلغتنامه دهخدابلور. [ ] (اِخ ) ناحیتی است عظیم [ از حدود ماوراءالنهر ] و این ناحیت راملکی است و آنرا بلورین شاه خوانند و اندر این ناحیت نمک نبود مگر آنکه از کشمیر آرند. (حدود
بلورلغتنامه دهخدابلور. [ ب ِل ْ ل َ ] (ع ص ) مرد فربه دلیر. (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). مرد شجاع . (دهار). || بزرگ از سلاطین هند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
جبل جورلغتنامه دهخداجبل جور. [ ج َ ب َ ل ِ ] (اِخ ) نام کوه بزرگی است متصل به دیاربکر از نواحی ارمینیه که دارای قلاع و قریه هائی است . (از معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ).
بهرۀ مؤثرeffective gainواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف بین آستانههای شنوایی فرد قبل و بعد از جایگذاری سمعک که برحسب دسیبل سنجیده میشود متـ . بهرۀ کارکردی functional gain, FG
نمایش تحویلناپذیرirreducible representationواژههای مصوب فرهنگستانبرای گروه متناهیG، به شرط مفروض بودن میدانی مانندF، نمایشی از آن گروه که در آنFGـ مدول متناظر با آن تحویلناپذیر است متـ . نمایش تحویلناپذیر گروه irreducible