بلوشلغتنامه دهخدابلوش . [ ب ُ] (اِ) نامی است که در تنکابن و کجور و گیلان به تمشک دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تمشک شود.
بلوشهلغتنامه دهخدابلوشه . [ بْل ُ / ب ِ ل ُ ش ِ ] (اِخ ) گابریل ژوزف ادگار (1870 - 1937 م .)، مستشرق فرانسوی . وی زبانهای عربی و فارسی را در مدرسه ٔ السنه ٔ شرقی پاریس فراگرفت ،
جبل شاهقلغتنامه دهخداجبل شاهق . [ ج َ ب َ ل ِ هَِ ] (اِخ ) کوه بزرگ مشهوری است از بلاد مغرب . ابن سعید که از مورخان است گوید: این جبل شاهق از برف پوشیده باشد. و ابتدای این کوه از اق
جبل شرقیلغتنامه دهخداجبل شرقی . [ ج َ ب َ ل ِ ش َ ] (اِخ ) سلسله ٔ جبالی است در سوریه و چون در شرق جبل لبنان واقع است به این اسم معروف شده است . در السنه ٔ اروپایی «آنیتلیبان » گفته
جبل شیرهلغتنامه دهخداجبل شیره . [ ج َ ب َ ل ِ ؟ ] (اِخ ) در ولایت ترکستان در اراضی شامش است و معادن نفت و فیروزه و طلاو روی و آهن در آن کوه بسیار است و در آنجا سنگی ساکن پیدا شود که
نمایش تحویلناپذیرirreducible representationواژههای مصوب فرهنگستانبرای گروه متناهیG، به شرط مفروض بودن میدانی مانندF، نمایشی از آن گروه که در آنFGـ مدول متناظر با آن تحویلناپذیر است متـ . نمایش تحویلناپذیر گروه irreducible
بهرۀ مؤثرeffective gainواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف بین آستانههای شنوایی فرد قبل و بعد از جایگذاری سمعک که برحسب دسیبل سنجیده میشود متـ . بهرۀ کارکردی functional gain, FG