بیشینهچگالیmaximum densityواژههای مصوب فرهنگستانبیشترین چگالی نمونة آسفالتی که تا حد ممکن متراکم شده است و درنتیجه، بین دانهبندی اجزای روکش آسفالت هیچ فضای خالی وجود ندارد
بیشینهچگالی خشکmaximum dry density, MDDواژههای مصوب فرهنگستانچگالی خشک خاک که با متراکم کردن خاک به اندازهای معین، در شرایط رطوبت بهینه، حاصل شود
بیشینهلغتنامه دهخدابیشینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص عالی ، اِ مرکب ) مقابل کمینه . (یادداشت مؤلف ). || حداکثر. خانه ٔ چرب . دست پر. مقابل حداقل و دست کم . (یادداشت مؤلف ). بیشترین مقدا
بیشینهدیکشنری فارسی به انگلیسیextreme, extremity, high-water mark, majority, maximal, maximum, utmost, outside, peak, top