نمودار جسمآزادfree-body diagram, FBDواژههای مصوب فرهنگستاننموداری که بخش جداشده از سامانه و تأثیر سامانه بر آن را نشان میدهد
بذیونلغتنامه دهخدابذیون . [ ب َذْ ] (اِ) قماش نفیس .(برهان قاطع) (از فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ) (انجمن آرا). اقمشه ٔ خوب نفیس . (فرهنگ سروری ) : برز بالا بود بلند برین هست بذیون
قلینوبوذیونلغتنامه دهخداقلینوبوذیون . [ ] (معرب ، اِ) قلینوقوذیون . نوعی از علیق است . (فهرست مخزن الادویة).
شون بوذیلغتنامه دهخداشون بوذی . [ شوم ْ ] (جمله ٔ استفهامی ) صورت دگرگون شده و نادرست کلمه ٔ شنبد. رجوع به شنبد و شنبذ و شنبه و المعرب جوالیقی ص 210 شود.
بذیلغتنامه دهخدابذی ٔ. [ ب َ ] (ع ص ) مرد بد و زشت گفتار و حقیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فحش گو. ج ، ابذیاء. (از معجم متن اللغة). بدزبان . دهان دریده . فاحش اللسان . (یا
بذیلغتنامه دهخدابذی . [ ب َ ذی ی ] (ع ص ) بیهوده گوی و بدزبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بی شرم . (نصاب از یادداشت مؤلف ) (مهذب الاسماء). مرد فاحش بی شرم . (غیاث اللغات ). ن