فال فاللغتنامه دهخدافال فال . (ق مرکب ) بخش بخش . قسمت قسمت . چندتاچندتا. کپه کپه .- فال فال کردن ؛ کپه کپه کردن .رجوع به فال شود.
حفاللغتنامه دهخداحفال . [ ح ُ ] (ع اِ) گروه بزرگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شیر گردآمده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بقیةالتفاریق و الاقماع من الزبیب . حشف . (اقرب الموارد).
حفوللغتنامه دهخداحفول . [ ح َ ] (ع ص ) (نعت فاعلی ) ناقة حفول ؛ ناقه ٔ بسیار شیر در پستان . (از اقرب الموارد).