مرهفرهنگ انتشارات معین(مَ رِّ) [ ع . مرة ] 1 - (مص م .) یک بار کاری را انجام دادن . 2 - (اِ.) یک دفعه ، یک مرتبه .
مرحدیکشنری عربی به فارسیشوخي , بازي , خوشمزگي , سرگرمي , شوخي اميز , مفرح , باصفا , مطبوع , شوخي کردن , سبک روحي , شادي , شادماني , بشاشت , خوشدلي , مشرب , خيال , مزاح , خلق , خوشي داد
مرحدیکشنری عربی به فارسیشنگول , شاد وخرم , جست وخيز کنان , چالا ک , چابک , سرور ونشاط , خوشي , جست وخيز , رقص , خوشي کردن , ورجه ورجه کردن , سر کيف , خوشحال , بذله گو , خيلي , شاد , شا
مرحلغتنامه دهخدامرح . [ م َ رَ ] (ع مص ) نشاطی شدن . (ترجمان علامه جرجانی ص 87) (دستور الاخوان ) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بالا گرفتن نشاط و فرح شادمانی بحدی که شخ
مرحلغتنامه دهخدامرح . [ م َ رِ ] (ع ص ) شادان . (مهذب الاسماء) (دستور الاخوان ). شادمان . فیرنده . خرامنده . (منتهی الارب ). فرح . بطر. اشر. مختال . متبختر. متکبر. (یادداشت مؤ
مَرَّةٍفرهنگ واژگان قرآنبار - دفعه - یک بار - دو بار (کلمه مرة به معناي يک دفعه است ، پس کلمه مرتان به معناي دو دفعه است ، و از ماده مرور گرفته شده ،و دلالت می کند يک بار انجام یک عمل
مِرَّةٍفرهنگ واژگان قرآنشدت و يا پختگي عقل و رأي - درايت و توانمندى شگفت (از ماده مرور گرفته در این وزن نوع خاصی از مرور را می رساند )
مَرَّةٍفرهنگ واژگان قرآنبار - دفعه - یک بار - دو بار (کلمه مرة به معناي يک دفعه است ، پس کلمه مرتان به معناي دو دفعه است ، و از ماده مرور گرفته شده ،و دلالت می کند يک بار انجام یک عمل
مره درلغتنامه دهخدامره در. [ م َ رَ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره شهرستان سنندج در 18هزارگزی جنوب غربی دیواندره و 2 هزارگزی قلعه گاه ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسی