روبرو شدن، نما، روکش، رویه، متوجه
← توزیع بهنجار دایرهای
صفحات رو به رو است
سنگی روبرو
فازینگ، در هم ریختن، پریشان کردن، بر هم زدن
درمان
روبرو
چهره، نما، روکش، رویه
سوزنی که دو مسیر واگرا را به هم متصل میکند
facing
زیرپوشش
دفع کردن
کنار آمدن
nonfacing
خودمختاری