مواجهةلغتنامه دهخدامواجهة. [ م ُ ج َ هََ ] (ع مص ) روبارویی کردن . (منتهی الارب ). روباروی شدن با کسی و قرار دادن روی خود را با روی آن . (ناظم الاطباء). با هم روبرو شدن . (غیاث )
مواجهةًلغتنامه دهخدامواجهةً. [ م ُ ج َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) به طور روبارویی . (ناظم الاطباء). رودررویی . رویارویی .در حال روبروشدگی : پس میثاقی که ... مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندن