بشولانیدنلغتنامه دهخدابشولانیدن . [ ب َ / ب ِ / ب ُ دَ ] (مص ) برانگیزانیدن .بشولاندن . || حرکت دادن و متحرک ساختن و جنبانیدن . (ناظم الاطباء) .
بشوگویش اصفهانی تکیه ای: bebe / gel طاری: bebe طامه ای: bobe طرقی: bebo کشه ای: bebo نطنزی: babe / vâbe
فائزفرهنگ نامها(تلفظ: fā’ez) (عربی) (در قدیم) نایل ؛ رستگار ، رستگار شونده ؛ پیروز ، پیروزی یابنده .