بجهواژهنامه آزاد[ ب ِ جِ ِ] بدو، فرار کن در اصطلاح یا ضرب المثل محلی"وردار و بجه" یعنی بردار و فرار کن.
بوجهلغتنامه دهخدابوجه . [ ب ِ وَ ه ِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) بروش . بمنوال . بطور. بطرز: بوجه اتم و اکمل . به این معنی لازم الاضافه است . (فرهنگ فارسی معین ). مأخوذ از عربی . بطر
بوجهلغتنامه دهخدابوجه . [ ب ِ وَج ْه ْ ] (ق مرکب ) چنانکه باید. (از فرهنگ فارسی معین ).- بوجه بودن ؛ درست بودن . (فرهنگ فارسی معین ).
بوهلغتنامه دهخدابوه . (ع اِ) چرغ افتاده پر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جغد نر یا جغد بزرگ . || مرغی است که به جغد ماند. (منتهی الارب ) (آنند
بوهلغتنامه دهخدابوه . [ ب ُ وَ ] (ص ، اِ) درختی راگویند که هرگز بار و ثمر نیاورد. (برهان ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || مردم آهسته . (برهان ) (آنندراج ). مردم
بوهلغتنامه دهخدابوه .[ ب َ ] (ع مص ) لعنت کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفرین کردن . (آنندراج ). || مجامعت کردن با زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آگا
رستۀ آبِلیAbelian categoryواژه‌های مصوب فرهنگستانیک رستۀ جمعی که هر ریختار آن دارای هسته و هم‌هسته است و همه ریختارهای Coim f → Im f مربوط به آن یکریختی هستند
نمایش تحویل‌ناپذیرirreducible representationواژه‌های مصوب فرهنگستانبرای گروه متناهیG، به شرط مفروض بودن میدانی مانندF، نمایشی از آن گروه که در آنFGـ مدول متناظر با آن تحویل‌ناپذیر است متـ . نمایش تحویل‌ناپذیر گروه irreducible
اتحادیة جهانی حفاظتWorld Conservation Unionواژه‌های مصوب فرهنگستانسازمانی غیردولتی که در سال 1948 با هدف حفاظت از منابع طبیعی و حیات‌وحش، از طریق پشتیبانی و ترویج اقدامات دانش‌بنیان تأسیس شد و ازجمله اقدامات آن انتشار فهرست قر