بجلیلغتنامه دهخدابجلی . [ ب َ ] (اِخ ) حسن بجلی پیشوای طایفه ٔ بجیله بود. این طایفه در میان بربرهای مراکش زندگی می کنند. او در قرن 9 م . میزیست . (از اعلام المنجد). و رجوع به اع
بجلیلغتنامه دهخدابجلی . [ ب َ ج َ ی ی ] (ص نسبی ) منسوب به قبیله ٔ بجیله . (از انساب سمعانی ). منسوب به بجیله از طوایف یمن . و جریربن عبداﷲ بجلی صحابی از آنهاست . (یادداشت مؤلف
بجلیلغتنامه دهخدابجلی . [ ب َ ی ی ] (ص نسبی ) منسوب به قبیله ٔ بجله که بطنی است از سلیم بن منصور و به بنوبجله نیز شهرت دارند. (منتهی الارب ) (از انساب سمعانی ).
بولیلغتنامه دهخدابولی . [ ب َ ] (اِ) تیز کردن جانور شکاری بر جانور دیگر و در هند، باولی شهرت دارد. (غیاث ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
بولیلغتنامه دهخدابولی . [ ب َ / بُو ] (ص نسبی ) آنچه که مربوط به پیشاب است . آنچه از ادرار بدست آید. آلوده به ادرار. منسوب به ادرار. (فرهنگ فارسی معین ).