بجورانلغتنامه دهخدابجوران . [ ] (اِخ ) یکی از فرقه های کرد در حوالی موصل که مذهبی خاص و سری دارند و خود را الهی میگویند که ظاهراً مراد علی اللهی است . در خاک ایران قرب مرز ترکیه ه
بورانلغتنامه دهخدابوران . (ترکی ، اِ) باران یا برفی که با باد باشد. (فرهنگ فارسی معین ). || باد شدیدی که برفهای کوه را از جایی بجایی منتقل کند. (فرهنگ فارسی معین ).- باد و بوران
بورانلغتنامه دهخدابوران . (اِخ ) نام دختر حسن بن سهل که زوجه ٔ مأمون عباسی بوده وبورانیه که طعامی است معروف ، منسوب بدو است . اما شیخ الرئیس در شفا گفته : بورانی منسوب است به بو
بچرانگویش اصفهانی تکیه ای: bečeren طاری: bečeren طامه ای: bočârnan طرقی: bečarne کشه ای: bečarne نطنزی: bačârne