بوغنجلغتنامه دهخدابوغنج . [ غ َ ] (اِ) شونیز. و آن تخمی است ریزه و سیاه رنگ و بعربی حبةالسودا خوانند. (برهان ) (آنندراج ). سیاه دانه . (رشیدی ) (الفاظ الادویه ). سیاهدانه . شونیز
بوغنجلغتنامه دهخدابوغنج . [ غ َ ] (اِخ ) فوشنج را گفته اند و آن قصبه ای است در خراسان نزدیک قندهار. (برهان ) (آنندراج ). نام موضعی است . (ناظم الاطباء). رجوع به بوشنج و فوشنج شود
طراغوبوغنلغتنامه دهخداطراغوبوغن . [ طِغ ُ ] (معرب ، اِ) قومینی .قومین . مثلث . نوعی از گیاهان از خانواده ٔ مرکبان ، شامل پنجاه نوع که در قاره ٔ قدیم یافته شود. (در فرانسه پنج قسم آن
آب روغنلغتنامه دهخداآب روغن . [ رَ / رُو غ َ ] (اِ مرکب ) روغن گداخته به آب گرم آمیخته که چلو را دهند. || ثرید. ترید. زریقاء. اشکنه .
حَلَبِ روغنگویش خلخالاَسکِستانی: bânka دِروی: čallak شالی: čallak کَجَلی: čallag کَرنَقی: ruana halab کَرینی: ruana halab کُلوری: čallak لِردی: ruana čallak
حَلَبِ روغنگویش کرمانشاهکلهری: pu:t گورانی: pu:t سنجابی: pu:t کولیایی: pu:t زنگنهای: pu:t جلالوندی: pu:t زولهای: pu:t کاکاوندی: pu:t هوزمانوندی: pu:t