ثرثورلغتنامه دهخداثرثور. [ ث ُ ] (اِخ ) نام دو نهر است به ارمنستان یکی را ثرثور کبیر و دیگری را ثرثور صغیر گویند بین یکی از آنها و بردعه کمتر از یک فرسخ است . (مراصد الاطلاع ). ص
ثرثرهلغتنامه دهخداثرثره . [ ث َ ث َ رَ ] (ع مص ) بسیار گفتن . بیهوده بتکرار حرف زدن . || پراکندن . پریشان کردن . || بسیار خوردن . || آمیختن طعام .
ثرثرةدیکشنری عربی به فارسیجوش , قل قل , سالک , جوش صورت , صداي قل قل (درحرف زدن) , اشکال , بي نظمي , درهم وبرهم سخن گفتن , مغشوش کردن , تندتند حرف زدن , تند وناشمرده سخن گفتن , پچ پچ کرد
زمین بایرگویش اصفهانی تکیه ای: zemin veher طاری: zimin-e bâyer طامه ای: zemin-e ve:er طرقی: zimin-e bâyer کشه ای: zimin-e bâyer نطنزی: zemin-e bâyer