ثقوبلغتنامه دهخداثقوب . [ ث َ ] (ع اِ) آتش افروزینه . آتش گیره . هیمه ٔ خرد که به آن آتش برافروزند. ج ، ثُقُب .
ثقوبلغتنامه دهخداثقوب . [ ث ُ ] (ع مص ) ثقابت . ثَقب . || روشن شدن ستاره . || افروخته شدن . || دمیدن بوی . || نافذ رای گردیدن . || بسیارشیر شدن شتر. (تاج المصادر بیهقی ).
ثقوبفرهنگ انتشارات معین(ثُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - شعله ور شدن آتش ، روشن شدن ستاره . 2 - نافذ رای گردیدن .
پی در پیدیکشنری فارسی به انگلیسیer _, consecutive, consecutively, continually, frequent, repeatedly, repetitive, succession, successive
عرفانفرهنگ نامها(تلفظ: erfān) (عربی) (در تصوف) مکتبی که وصول به حقیقت معرفت خداوند را از طریق ریاضت و تهذیب نفس و تأمل جستجو میکند ؛ یکی از مراحل سلوک ، معرفت ؛ شناخت بر مبنای
امیرعرفانفرهنگ نامها(تلفظ: amir erfān) (عربی) فرمانروای آگاه ، امیر و پادشاه عارف ، حاکمی که اهل شناختن حق تعالی است و....