پرانش 2ejection 2, knockoutواژههای مصوب فرهنگستانبیرون راندن قطعۀ فشردهشده با یکی از سنبهها از درون حفرۀ قالب، پس از تکمیل عمل فشردن
صندلیپرانejection systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که صندلی هواپیما را با فرمان خلبان به بیرون از اتاقک خلبان پرتاب میکند
دفعدیکشنری فارسی به انگلیسیejection, evacuation, excretion, movement, parry, rebuff, rejection, repulse, repulsion
پسزنی 2rejection, graft rejectionواژههای مصوب فرهنگستانپاسخ ایمنیشناختی بدن گیرندۀ پیوند به پیوندینۀ دریافتی متـ . پس زدن