پرانش 2ejection 2, knockoutواژههای مصوب فرهنگستانبیرون راندن قطعۀ فشردهشده با یکی از سنبهها از درون حفرۀ قالب، پس از تکمیل عمل فشردن
صندلیپرانejection systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که صندلی هواپیما را با فرمان خلبان به بیرون از اتاقک خلبان پرتاب میکند
نسبت تخلیهejection fractionواژههای مصوب فرهنگستانحجم خون موجود در بطنها در پایان دیاستول (diastole) که در زمان سیستول (sistole) تخلیه میشود
دفعدیکشنری فارسی به انگلیسیejection, evacuation, excretion, movement, parry, rebuff, rejection, repulse, repulsion