ثومالاالغتنامه دهخداثومالاا. (معرب ،اِ) مثنان است . (ابن البیطار). و مثنان درخت گرم دانه است و آن نوعی از مازریون است و گرم دانه تخم وی بود. (اختیارات بدیعی ). و آن دو قسم است یکی
ثلغتنامه دهخداث . (ع حرف ) حرف چهارم است از حروف هجای عرب و حرف پنجم از هجای فارسی و صوت آن سین است آنگاه که زبان در میان دندانها درآرند. یا اصوت ثتای یونانی میان حرف ت و ج و
ثجلغتنامه دهخداثج . [ ث َج ج ] (ع مص ) روان شدن آب . || روان کردن آب و خون قربانی و جز آن . آب ریختن . شریدن آب .
ثجوجلغتنامه دهخداثجوج . [ ث ُ / ث َ ] (ع مص ) ثج ّ. ثجیج .روان شدن آب و خون به نیرو. (تاج المصادر بیهقی ).