پروندهبندی الکترونیکیelectronic filing, e-filingواژههای مصوب فرهنگستانضبط اطلاعات مربوط به مالیات و سایر برگههای دولتی در پرونده بهصورت برخط
ثوبلغتنامه دهخداثوب . [ ث َ ] (اِخ ) ابن شحمه ٔ تمیمی ملقب به مجیرالطیر. و او ست که حاتم طی را اسیر کرد. (تاج العروس ).
ثوبدیکشنری عربی به فارسیاراستن , ارايش کردن , لباس پوشاندن , لباس , ارايش , رسمي , داراي فکر , مقيد به اداب ورسوم اداري , تفصيلي , عارضي , لباس رسمي شب , قرار دادي
ثوبلغتنامه دهخداثوب . [ ث َ ] (اِخ ) ابن تَلدة. مردی بود درازعمر. و او راست : شعر در روز قادسیه و از بنووالبه است . (تاج العروس ).
ثوبلغتنامه دهخداثوب . [ ث َ ] (ع اِ) جامه . لباس . لبس . لبوس . ملبس : پوشیدنی . پوشاک . پوشش : اصاروا الجو قبرک واستنابواعن الاکفان ثوب السافیات هر که ثوبی با تن عاری دهددر دو
ثؤبلغتنامه دهخداثؤب . [ ث ُءْب ْ ] (اِخ ) ابن معن . طائی است از قدماء جاهلیت و او جد عمروبن المسیح بن کعب است . (تاج العروس ).
عامفهمواژهنامه آزادam(e)fahm سخن یا اصطلاحی که عامۀ مردم با سطح دانش های مختلف بتوانند آن را بفهمند.
یوسففرهنگ نامها(تلفظ: yuso(e)f) (عبری) به معنی ' خواهد افزود ' ؛ (در اعلام) پسر یعقوب از انبیای بنی اسرائیل که در آثار ادبی نماد گم گشتگی ، زیبایی و جز آنهاست ؛ سورهی دوازدهم
رفعتفرهنگ نامها(تلفظ: ra(e)feat) (عربی) (به مجاز) برتری مقام و موقعیت ، بلند قدری ، افراشتگی و بلندی .
شفافرهنگ نامها(تلفظ: ša(e)fā) (عربی) بهبود ، بهبود یافتن از بیماری ؛ (در اصطلاح عرفانی) از میان رفتن بیماری دل به سبب تابش انوار ملکوتی است.