یحیی آبادلغتنامه دهخدایحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از قرای بلوک نیشابور است . (از مطلع الشمس ج 3 ص 61).
یحیی آبادلغتنامه دهخدایحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از مزارع سبزوار است . (از مطلع الشمس ج 2 ص 17).
یحیی آبادلغتنامه دهخدایحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از وضیعه و طسق دوم ، رودابان در قم . (تاریخ قم ص 115).
یحیی آبادلغتنامه دهخدایحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان شامکان بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقعدر 22000 گزی شمال خاوری ششتمد و 8000 گزی خاور شوسه ٔ عمومی ششتمد. سکنه ٔ آ
یحیی آبادلغتنامه دهخدایحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 39000 گزی شمال باختری سیردان و 18000 گزی راه عمومی . سکنه ٔ آن 163
چال یحیی آبادلغتنامه دهخداچال یحیی آباد. [ ل ِ ی َ یا ] (اِخ ) صاحب مرآت البلدان نویسد: «دهکده ای است قدیم النسق در طارم ... که در سطح دره واقع شده و اطرافش کوه است . چهل خانوار سکنه دار
یحیی دولت آبادیلغتنامه دهخدایحیی دولت آبادی . [ ی َح ْ یا دَ / دُ ل َ ] (اِخ ) شاعر ونویسنده و ادیب قرن اخیر. رجوع به دولت آبادی شود.
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن احمدبن ابی السعود کازرونی ، از بزرگان علمای شافعی بود. رجوع به ابوالسعود شود.
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عمک ، ادیب و شاعر و فقیه و نحوی بود و شعر نیکو می گفت . آثار او بهترین کتب تحقیقی و پژوهشی مردم یمن بود. از آن جمله ا
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن شیرزاد خاقانی ، معروف به ابن شیرزاد، نویسنده و دبیر و ادیب و شاعر و کاتب سلطان طغرل سلجوقی بود و دیوان شعر دارد و