dosagesدیکشنری انگلیسی به فارسیدوزها، مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
dosageدیکشنری انگلیسی به فارسیدوز، مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
جبران چندیdosage compensationواژههای مصوب فرهنگستانسازوکار متعادل کردن بیان ژنهای وابسته به فامتن جنسی بین دو جنس نر و ماده در گونههایی که ترکیب فامتنهای جنسی آنها xx و xy است