شناسانۀ برنمود رقمیdigital object identifier, DOIواژههای مصوب فرهنگستاننشانۀ واحدی که ناشران برای تشخیص و مبادلۀ محتوای یک برنمود رقمی به کار میبرند متـ . شناسانۀ شیء رقمی
do upدیکشنری انگلیسی به فارسیانجام دهید، انجام دادن، اماده استفاده کردن، شروع بکار کردن، لخت شدن، مرمت کردن
یخچهلغتنامه دهخدایخچه . [ ی َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) یخ کوچک . || ژاله و تگرگ را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (برهان ). تگرگ باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (لغت فرس ا
یخچهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهتگرگ: ◻︎ یخچه میبارید از ابر سیاه / چون ستاره بر زمین از آسمان (رودکی: ۵۰۹).