اعلام وصول 2delivery note, DNواژههای مصوب فرهنگستانمدرکی که نشان میدهد جای کالا برای بارگیری در کشتی از پیش ذخیره شده است و همراه با کالا به افسر اول یا بارشمار ارائه میشود
شبنماییday-for-night, night effect, day-for-night filming, D/Nواژههای مصوب فرهنگستانفیلمبرداری در روز بهگونهایکه به نظر برسد در شب فیلمبرداری شده است
یدورلغتنامه دهخدایدور. [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح شیمیایی ) ترکیب دوتایی ید یا نمکهای مشتق از اسید یدئیدریک . (فرهنگ اصطلاحات علمی ).
نویدگرلغتنامه دهخدانویدگر. [ ن ُ گ َ ] (ص مرکب ) مبشر. صاحب نوید. (آنندراج ). بشیر. که بشارت و خبر خوش آرد : خلق را خلق او نویدگر است نور ماه ازجمال جرم خور است . سنائی .اتصال نجو
نویدگریلغتنامه دهخدانویدگری . [ ن ُ گ َ ] (حامص مرکب ) به مهمانی خواندن . بشارت به ضیافت . (فرهنگ فارسی معین ). || بشارت دادن . مبشری . عمل نویدگر. رجوع به نویدگر شود.