dispraisedدیکشنری انگلیسی به فارسیتخریب شد، از بهای چیزی کاستن، کم گرفتن، بد دانستن، سرزنش کردن، نکوهش کردن
dispraiseدیکشنری انگلیسی به فارسیدفع کردن، از بهای چیزی کاستن، کم گرفتن، بد دانستن، سرزنش کردن، نکوهش کردن