یافونیلغتنامه دهخدایافونی . (ص نسبی ) منسوب به یافا، شهری به ساحل بحر الشام . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یافا و انساب سمعانی و معجم البلدان ذیل یافا شود.
جیافلغتنامه دهخداجیاف . [ ج َی ْ یا ] (ع ص ، اِ) کفن آهنج . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نبش کننده ٔ جیفه ها. (اقرب الموارد). نباش . مرده کش . (مهذب الاسماء). کفن دزد.
یافلغتنامه دهخدایاف . (ص ) یافه . بیهوده . (آنندراج ) (مؤید الفضلاء). بیهوده و یاوه و باطل . (از ناظم الاطباء). || گمشده . (آنندراج ) (مؤید الفضلاء). رجوع به یافه شود.
یافوخلغتنامه دهخدایافوخ . (ع اِ) محل التقای استخوان مؤخر سر. تشتک . جاندانه . و یافوخ نگویند مگر وقتی که صلب و سخت باشد. (ناظم الاطباء). نرمه ٔ سر که در حالت شیرخوارگی متحرک باش
یافوفلغتنامه دهخدایافوف . (ع ص ) یأفوف . بددل . (منتهی الارب ). جبان و ترسو و بددل . (ناظم الاطباء). || طعام تلخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || شتاب رو. (ا
یافکونلغتنامه دهخدایافکون .[ ] () صاحب آنندراج این صورت را آورده و نوشته است : یعنی میگردانند و دروغ میگویند- انتهی . آیا صورتی از یؤفکون و یا یافه گوی است ؟ (یادداشت لغتنامه ).