جیابلغتنامه دهخداجیاب . (ع اِ) ج ِ جَیْب برخلاف قیاس زیرا که فعل بفتح راء که اجوف یایی باشد جمع بر وزن فِعال نمی آید. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
یابلغتنامه دهخدایاب . (نف مرخم ) پیداکننده . یابنده . (برهان ). یابنده . (جهانگیری ) (آنندراج ). یابنده و پیداکننده مانند باریاب یعنی کسی که اذن دخول در دربار پادشاهی حاصل کرده
کیابلغتنامه دهخداکیاب . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان وزواء است که در بخش دستجرد شهرستان قم واقع است و 417 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
یابلغتنامه دهخدایاب . (ص ) نابود و هرزه و بی ماحصل . ضایع و بکار نیامدنی . (برهان ). هرزه و بی معنی . (آنندراج ). نابود و هرزه و بی معنی . (جهانگیری ). نابودو ضایع و فانی و بی