deterioratingدیکشنری انگلیسی به فارسیبدتر شدن، فاسد شدن، خراب کردن، بدتر کردن، روبزوال گذاشتن، عیب دار کردن
تنزل معناییpejoration, degeneration 2, deteriorationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تغییر معنایی ناظر بر نامطلوب شدن معنا