انحراف هزینهcost variance, CV 1واژههای مصوب فرهنگستانتفاوت بین هزینۀ بودجهای و هزینۀ واقعی یک فعالیت
خودروِ تجاریcommercial vehicle, CV 2واژههای مصوب فرهنگستانخودروی که در جریان یک برنامۀ تجاری برای حمل کالا یا مسافر به کار میرود
کارنامکcurriculum vitae, CV 3, résumé 2 (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانچکیدۀ شرح حال افراد شامل مشخصات فردی و پیشینۀ تحصیلی و اطلاعات دیگر
ناو هواپیمابَرaircraft carrier, CV 4واژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشتی جنگی که هواگَرد از روی آن پرواز میکند یا بر روی آن فرود میآید
زرآبلغتنامه دهخدازرآب . [ زَ ] (اِ مرکب ) زراب . طلای حل کرده ومالیده را... گویند که استادان نقاش بکار برند. (برهان ) (آنندراج ). زر حل کرده . (شرفنامه ٔ منیری ). طلای محلول . (
زرآبلغتنامه دهخدازرآب . [ زِرر ] (اِخ ) موضعی است که در آن مسجد رسول اکرم (ص ) بر سر راه تبوک و مدینه بنا شده است . (از معجم البلدان ).
زرآب ریزلغتنامه دهخدازرآب ریز. [ زَ ] (نف مرکب ) کسی که خوی می ریزد. || آنکه خوی و عرق میریزد. (ناظم الاطباء).
زرج آبادلغتنامه دهخدازرج آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان گنجگاه است که در بخش سنجید شهرستان هروآباد واقع است و 986 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
زرآبادلغتنامه دهخدازرآباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودبار است که در بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین واقع است و 1116 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
زرگرآبادلغتنامه دهخدازرگرآباد. [ زَ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان دامغان است که 510 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).