برش نهایی 1final cut 1, fine cutواژههای مصوب فرهنگستان1. آخرین مرحله از تدوین که در آن صدامیزی و تطبیق تصویرها انجام میشود 2. آخرین نسخۀ کار تدوینشده و آمادۀ چاپ فیلم
نسخۀ کارگردانdirector's cut, director's fine cutواژههای مصوب فرهنگستاننسخۀ تدوینشدۀ مورد تأیید کارگردان
نمای برونبرشcut away shot, cut awayواژههای مصوب فرهنگستاننمایی که جزو رویداد اصلی فیلم نیست، ولی به آن ارتباط دارد و همزمان با آن ارائه میشود
آرامگاه صخرهایrock-cut tomb, sepultureواژههای مصوب فرهنگستانگوری که در سنگ یا صخره کنده شده باشد متـ . گوردخمه
cutدیکشنری انگلیسی به فارسیبرش، قطع، بریدگی، شکاف، مقطع، تخفیف، چاک، معبر، کانال، جوی، بریدن، زدن، برش دادن، قطع کردن، کم کردن، پاره کردن، چیدن، دونیم کردن، گسیختن، گسستن، تقلیل دادن، تراش دادن، گذاشتن، نشناختن، میان برکردن، بریده، مخروط، چاک چاک