دمای کوریCurie temperatureواژههای مصوب فرهنگستاندمایی که در آن کانی خاصیت فِرّومغناطیسی خود را از دست میدهد متـ . نقطۀ کوری Curie point
ثابت کوریCurie constantواژههای مصوب فرهنگستانثابتی (عددی) که حاصلِضرب پذیرفتاری مغناطیسی، با دمایی معین، در اختلاف آن با دمای کوری است
عمق کوریCurie depthواژههای مصوب فرهنگستانعمقی در زمین (30 تا 40 کیلومتر از سطح) که در آن افزایش دما موجب میشود مواد خاصیت مغناطیسی را از دست بدهند
مادة کوریCurie substanceواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که گشتاور دوقطبی مغناطیسی آن برابر با حاصلِضرب ثابت کوری در شدت مغناطیسی میدان مغناطیسی بیرونی، تقسیم بر دماست
curryدیکشنری انگلیسی به فارسیادویه کاری، کاری، زردچوبه هندی، شانه یا قشو کردن، مالیدن، پرداخت کردن چرم
scurryدیکشنری انگلیسی به فارسیجیغ کشیدن، حرکت تند و سریع، مسابقه کوتاه، سراسیمگی، حرکت از روی دست پاچگی، بسرعت حرکت دادن
curryدیکشنری انگلیسی به فارسیادویه کاری، کاری، زردچوبه هندی، شانه یا قشو کردن، مالیدن، پرداخت کردن چرم