انتقال تماسcall transfer, CTواژههای مصوب فرهنگستانامکانی در سامانۀ ارتباطات تلفنی که کاربر از طریق آن میتواند با گرفتن شناسۀ خاصی تماس ورودی یا خروجی را به خط دیگری انتقال دهد متـ . انتقال برخوانی
نظریة ارتباطی اصطلاحشناسیcommunicative theory of terminology, CTTواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای زبانشناختی با رویکردی توصیفی و کاربردشناختی که به مشاهده و بررسی ویژگیهای زبانی واحدهای اصطلاحی در گفتمان و پیکرههای تخصصی میپردازد متـ . اصطلاحش
زفوفلغتنامه دهخدازفوف . [ زَ ] (ع اِ) شترمرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زفوفلغتنامه دهخدازفوف . [ زُ ] (ع مص ) شتافتن شترمرغ و جز آن . تیز رفتن یا دویدن یا شروع کردن در دویدن . || نیک وزیدن باد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به ز
ژزف فردینانلغتنامه دهخداژزف فردینان . [ ژُ زِ ف ِ ] (اِخ ) نام آرشیدوک اطریش . مولد سالزبورگ بسال 1872 م . وی در جنگ بین المللی نخستین شرکت داشته است .
ژزف فلاویوسلغتنامه دهخداژزف فلاویوس . [ ژُ زِ فْلا / ف ِ ] (اِخ ) نام مورخ یهود. مولد بسال 307 م . وی پس از تبحر در عبری و یونانی برای دفاع بعض روحانیون یهود به روم رفت و سپس در موقع ج
زَفِيرٌفرهنگ واژگان قرآننعره دردناک - ناله حسرت بار(در مجمع البيان گفته زفير ، به معني ابتداي عرعر خران و شهيق به معناي آخر آن است . و در کشاف گفته : زفير به معناي کشيدن نفس و شهيق به