نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
crystal oscillator پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
banded crystals
بلورهای نواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بلورهایی بهصورت نوارهای باریک با رنگ و بافت متفاوت
-
divergent crystals
بلورهای واگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گروههای بلوری شعاعی متـ . بلورهای شعاعی radiated crystals
-
concentric crystals
بلورهای هممرکز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایههای تقریباً کروی دارای یک مرکز مشترک
-
crystal intergrowth
درهمرشدی بلوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] در هم قفل شدن دانههای دو کانی مختلف براثر بلورش همزمان
-
crystal lattice
شبکۀ بلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] آرایش دورهای منظم نقطهها در فضای سهبعدی که معرف ساختار بلوری است
-
crystal floatation
شناوری بلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شناور شدن بلورهای سبکوزن در تودۀ ماگما متـ . تفریق گرانشی gravitational differentiation
-
crystal growth
رشد بلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رشد یک بلور با پخش شدن مولکولهای جسم درحالتبلور بر روی سطح بلور
-
crystal aggregate
انبوهۀ بلوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تعدادی بلور که همراه با یکدیگر به اندازهای رشد کردهاند که میتوان هریک را با چشم غیرمسلح دید
-
solid solution, mixed crystal
محلول جامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] [زمینشناسی] فاز بلورینی که ترکیب آن در محدودهای خاص میتواند بدون پدیدار شدن یک فاز اضافه تغییر کند [فیزیک] فاز بلورین همگن متشکل از دو مؤلفه درحالیکه مؤلفۀ دوم بهطور کاتورهای جانشین مؤلفۀ اول میشود
-
crystal field theory
نظریۀ میدان بلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نظریهای برای توضیح اثر برهمکنش لیگاندها با الکترونهای d یون فلز واسطه
-
liquid crystal display, LCD
نمایشگرِ بلورمایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی نمایشگر متشکل از دو ورقه مادۀ قطبنده که محلول بلورمایعی میان آن دو قرار دارد متـ . نماب
-
secondary ice crystal
یخبلور دگرساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخبلوری که با فرایندهایی غیر از هستهزایی همگن یا ناهمگن تشکیل شده باشد
-
ice-crystal fog
یخبلورمِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← یخمِه
-
ice-crystal cloud
اَبر یخبلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اَبری که بهطور کامل یا تقریباً کامل از یخبلور تشکیل شده است
-
close-packed crystal
بلور تنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ساختاری بلوری متشکل از لایههای موازی که در هر لایۀ آن یک اتم با شش اتم همسان در تماس است متـ . ششگوش تنگچین closed-packed hexagonal