پروانۀ خلبانی تجاریcommercial pilot’s licence, CPLواژههای مصوب فرهنگستانپروانۀ خلبانیکمی هواگردهای ترابری تجاری، خاصِ پروازهای تکنفره
زحملغتنامه دهخدازحم . [ زَ ] (ع مص ) انبوهی کردن و بدوش برزدن . (المصادر زوزنی چ تقی بینش ص 257) (تاج المصادربیهقی ) (کنز اللغة) (کشف اللغات ). انبوهی کردن و تنگی نمودن . (آنند
زحملغتنامه دهخدازحم . [ زُ ] (اِخ ) مکه ٔ معظمه یا آن ام الزحم است . (از ترجمه ٔ قاموس ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مکه ٔ معظمه و همچنین است ام الزحم . (ازناظ
زحموکلغتنامه دهخدازحموک . [ زُ ] (ع اِ) کشوثاء است . ج ، زَحامیک (منتهی الارب ). کشوثاء. و آن گیاهیست بدون ریشه که بدور درختان می پیچد. ج ،زحامیک . (از متن اللغة) (از اقرب الموار
زحمویهلغتنامه دهخدازحمویه . [ زَ م َ وَی ْه ْ ] (اِخ ) جد زکریابن یحیی است که از محدثان بوده است . (از ترجمه ٔ قاموس ) (از منتهی الارب ). همچنین است درنسخ و صواب بر طبق تحقیق حافظ