25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
countervailed
counteracts
تعويض
counterbalance
counterbalances
مقابله کردن
بیشتر بدانید
پام پلون
متسمت
بوازیج
silcrete
platyrrhinic
پرت کردن با زور و شدت
جستوجوی دقیق
countervails
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفان، خنثی کردن، برابری کردن با، جبران کردن