بُتانگاری کالاcommodity fetishismواژههای مصوب فرهنگستاندر نقد مارکس از اقتصاد سیاسی، درک روابط اقتصادی تولید بهمثابة روابط میان مردم نیست بلکه بهمثابة روابط میان پول و کالاهایی است که در بازار مبادله میشود؛ به این ترتیب، جنبههای ذهنی و انتزاعی ارزش اقتصادی به اشیای واقعی و عینی بدل میشوند که مردم برای آنها ارزش ذاتی قائلاند
کالای مشروطcontingent commodityواژههای مصوب فرهنگستانکالایی که تنها در صورت تحقق شرایط خاص، در دسترس قرار میگیرد
دارکاست تجاریcommercial drain, commodity drain, removalواژههای مصوب فرهنگستانکاهش موجودی داری که ارزش تجاری دارد
کالادیکشنری فارسی به انگلیسیarticle, commodity, freight, goods, lading, manufacture, merchandise, ware
کالای مشروطcontingent commodityواژههای مصوب فرهنگستانکالایی که تنها در صورت تحقق شرایط خاص، در دسترس قرار میگیرد