انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
signدیکشنری انگلیسی به فارسیامضا کردن، نشانه، علامت، امضاء، نشان، تابلو، رمز، اعلان، ژست، علم، صورت، ایت، نشان گذاشتن، اثر، امضاء کردن، اشاره کردن، پاراف کردن
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
چراغهای هماهنگcoordinated signalsواژههای مصوب فرهنگستانچند چراغ راهنمایی که برای روانسازی عبور از تقاطعهای متوالی با یکدیگر هماهنگ شوند
علامت فرمانپذیرcontrolled signalواژههای مصوب فرهنگستانعلامت ثابتی که تغییر آن را از نمای خطر به نمای آزاد یا برعکس، علامتبان یا سامانۀ خودکار تنظیم مسیر از راه دور انجام میدهد
موج سبزcoordinated signalواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای از چراغهای راهنمایی هماهنگشده در یک محور برای عبور سریع وسایل نقلیه از تمامی تقاطعهای آن
علامت هدایت خطlane-control signalواژههای مصوب فرهنگستانچراغ راهنمایی نصبشده در بالای خط عبور برای هدایت و راهنمایی جهت جریان وسایل نقلیه در ساعات مشخص در آن خط
اثرپاییsignature control, signature managementواژههای مصوب فرهنگستاندستکاری ویژگیهای تابشی و فیزیکی سکو، ازقبیل سطح مقطع راداری و مدولهسازی فروسرخ و سرعت تکرار تَپ رادار، برای کاهش توانایی دشمن در شناسایی و ردیابی یگانهای خودی در عملیات رزمی