زد و گیرلغتنامه دهخدازد و گیر. [ زَ دُ ] (اِمص مرکب ) بمعنی مصدری است . (آنندراج ). زدن و گرفتن . جنگ و درگیری . درگیر شدن و نبرد کردن : رسیده تا مداین با زد و گیرکشیده پور خاقان را
زدگویش اصفهانی تکیه ای: bešǰi طاری: bešǰi طامه ای: boypokât طرقی: bešǰind کشه ای: bešǰi نطنزی: bašboqât
حوزۀ تمامریختیdomain of holomorphyواژههای مصوب فرهنگستانحوزهای در Cn با این ویژگی که تابعی تمامریخت بر آن وجود دارد که بهطور تمامریخت قابل گسترش به حوزهای بزرگتر نیست