زنبورةلغتنامه دهخدازنبورة. [ زُم ْ رَ ] (ع اِ) کبت انگبین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). واحد زنبور یعنی یک کبت انگبین . (ناظم الاطباء). رجوع به همین کلمه شود.
زنبورلغتنامه دهخدازنبور. [ زَم ْ ] (اِخ ) (امیر...) یکی از امرای ترک و معاصر الجایتو. رجوع به تاریخ گزیده ص 604 شود.
زنبورلغتنامه دهخدازنبور. [ زُم ْ ] (ع اِ) کبت انگبین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مگسی با نیش دردناک . (ازاقرب الموارد). رجوع به زَنبور معنی دوم و ترکیب زنبور عسل