زاچلغتنامه دهخدازاچ . (ص ، اِ) زاج . زن نوزای . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به زاج در این لغت نامه ورجوع به آنندراج و برهان قاطع و فرهنگ شعوری شود.
زاجفرهنگ انتشارات معین[ معر. ] (اِ.) معرب زاگ ؛ جسمی است معدنی و بلوری شکل به رنگ های سفید، کبود، سبز، سیاه ، که مزة آن شیرین و قابض است و معمولاً در آب حل می شود.