زاولانهلغتنامه دهخدازاولانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) بندهای آهنین که در پای بندیان و مردم گریزپای نهند. (شرفنامه ٔ منیری ). بندی است از آهن که بر پای ستور و مردم دیوانه و مجرم نهند. (آ
زاولانهفرهنگ انتشارات معین(ز وú نَ) (اِ.) بندی آهنی که با آن دست و پای گناهکاران یا چهارپایان را می بستند.
زاولانهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بندی آهنی که بر گردن یا دست و پای زندانیان میبستند: ◻︎ چون خانهٴ بیگانهش آشنا شد / خو کرد در این بند و زاولانه (ناصرخسرو: ۲۲۹).۲. حلقه و زنجیری که به پای
جوزالانهارلغتنامه دهخداجوزالانهار. [ ج َ زُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) ابن البیطار گوید: غالب ظن من اینست که این همان گیاه است که غافقی آنرابه جوزالقطا ترجمه کرده است چه ابن الجلجل نیز ترجم
زاجفرهنگ انتشارات معین[ معر. ] (اِ.) معرب زاگ ؛ جسمی است معدنی و بلوری شکل به رنگ های سفید، کبود، سبز، سیاه ، که مزة آن شیرین و قابض است و معمولاً در آب حل می شود.