زاووشلغتنامه دهخدازاووش .(اِخ ) کوکب عطارد است . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زاوش (بمعنی مشتری ). رجوع به زاوش شود.
زاوشلغتنامه دهخدازاوش . [ وُ ] (اِخ ) نام کوکب مشتری است . (برهان قاطع). نام ستاره ٔ مشتری است که لفظ دیگرش برجیس است . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). آقای پورداود آرد: کلمه ٔ زا
زاوشفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. از خدایان یونانیان قدیم؛ زئوس.۲. ‹زاووش، زواش، زوش› (نجوم) [قدیمی] = مشتری: ◻︎ فلک سادسست زاوش را / که دهندهست دانش و هش را (سنائی۱: ۶۹۹).