خدمات هدایت ارتباطcommunication forwarding, CFواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به کاربر امکان میدهد، براساس شرایط تعیینشده توسط مخاطب تماس، محتوای ارتباط (incoming communication) را بهطور خودکار به شمارۀ دیگری هدایت کند
زبون ترلغتنامه دهخدازبون تر. [ زَ ت َ ] (ص تفضیلی ) لاغرتر. نزارتر : زبون تر از مه سی روزه ام مهی سی روزمرا بطنز چو خورشید خواند آن جوزا.خاقانی .رجوع به زبون شود. || رام تر. آماده
زبون ترینلغتنامه دهخدازبون ترین . [ زَ ت َ ] (ص عالی ) حقیرترین . خردترین . کوچک ترین : کُتَع؛ زبون ترین بچه ٔ روباه . (منتهی الارب ). || پست ترین جنس . ردی ترین . نامرغوب ترین : نوع
زبنترلغتنامه دهخدازبنتر. [ زَ ب َ ت َ ](ع ص ) مرد کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (ناظم الاطبا). کوتاه زشت خلقت . (متن اللغة). || مرد زشت روی کوتاه . (منتهی الارب ) (قطر
زبنتریلغتنامه دهخدازبنتری . [ زَب َ ت َ را ] (ع اِ) بلا و فتنة. (منتهی الارب ). داهیة.بلا و فتنة و داهیة. (قطر المحیط). بلا و فتنة. داهیة. (ناظم الاطبا). || تبختر. (متن اللغة).
پیشپایهواژهنامه آزادپیش+پایه هموگ(معادل) premise از جناب حیدری ملایری from Piš- "before; in front," from Mid.Pers. pêš "before, earlier," O.Pers. paišiya "before; in the presence o