نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
centrals پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
central masking
پوشش مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] پوششی که در آن آستانۀ گوش آزمایشی در نتیجۀ فرستادن نوفۀ پوششی به گوش غیرآزمایشی افزایش مییابد، بهطوریکه شدت نوفه برای عبور از جمجمه و رسیدن به گوش آزمایشی کافی نیست
-
self-centralizer
خودمرکزیساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زیرگروه H از یک گروه G که با مرکزیساز خود برابر است
-
central range
دامنۀ مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] دامنهای از مقادیر مجموعهای از دادهها، شامل 90 درصد مشاهدات مرکزی آن مجموعه
-
central business district
محدودۀ تجاری مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محدودۀ مرکزی شهرها که عمدتاً دارای کاربری اداری و تجاری است و تردد در آنها زیاد است
-
central processing unit, CPU
واحد پردازش مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] واحدی در رایانه که تفسیر و اجرای دستورالعملها و همچنین واپایش سایر واحدهای رایانه را بر عهده دارد
-
central limit theorem
قضیۀ حدی مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] قضیهای در نظریۀ احتمال مبنی بر بهنجار بودن توزیع حدی میانگین نمونهای تصادفی از متغیرهای مستقل و همتوزیع با وردایی/ واریانس متناهی از جامعهای دلخواه
-
central visual field
میدان بینایی مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ناحیهای از میدان بینایی که با گودۀ مرکزی یا لکۀ زرد منطبق است متـ . میدان بینایی مستقیم direct visual field
-
central angle, angle at centre
زاویۀ مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در دایره، زاویهای که اضلاعش شعاعهای آن دایره باشد
-
centric occlusion, central occlusion
بَرهمایی مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] وضعیتی که در آن سطوح جوندۀ دندانهای فکهای بالا و پایین دارای حداکثر تماس و درهمرفتگی دندانهها باشند
-
central parenteral nutrition, CPN
تغذیۀ وریدی مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] وارد کردن مواد مغذی مورد نیاز بیمار مستقیماً از راه عروق مرکزی مانند بزرگسیاهرگ زبرین
-
central cerebral sulcus
شیار مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← شیار رولاندو
-
ascending central series
رشتۀ مرکزی افزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار متـ . رشتۀ مرکزی بالایی upper central series
-
upper central series
رشتۀ مرکزی بالایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← رشتۀ مرکزی افزایشی
-
central incisor, first incisor tooth, medial incisor, central 1
پیشِمرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] اولین دندان پیش در هر چارَک دندانی که مجاور خط میانی قرار دارد متـ . بُرندۀ مرکزی
-
forecasting centre, central forecasting office
مرکز پیشبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ادارۀ پیشبینی که مسئول تهیۀ تحلیلها و نقشههای پیشیابی است