160 مدخل
مرکزی
اسکاتولوژی مرکزی
سوزن مرکزی
زمان استاندارد مرکزی
گرمایش مرکزی
متمرکز کردن، تمرکز دادن، در مرکز جمع کردن
متمرکز، مرکز گرای، طرفدار تمرکز
رگهای مرکزی کبد
مرکزیت
بدن مرکزی
رگ مرکزی شبکیه چشم
ملت مرکزی آمریکا
دید مرکزی
پردازنده مرکزی
متمرکز
زمان مرکزی
جمهوری آفریقای مرکزی