زیبندگیلغتنامه دهخدازیبندگی . [ ب َ دَ /دِ ] (حامص ) برازندگی . سزاواری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شایستگی . سزاواری . برازندگی . (فرهنگ فارسی معین ). شایستگی و لیاقت . (ناظم الا
یوزبندلغتنامه دهخدایوزبند. [ ب َ ] (اِ مرکب ) بندی که بر یوز نهند. بند یوز. (یادداشت مؤلف ) : آهوان شوارد امانی را یوزبند حکم برنهاده . (مرزبان نامه ). رجوع به یوز شود. || (نف مر