بالگرد ترابریcargo helicopter, CH, cargo-carrying helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی نظامی که کارکنان و جنگافزارها و مهمات و تجهیزات و بارهای مهم را برای پشتیبانی از عملیات نیروی زمینی جابهجا میکند
کشتی باریcargo boat, cargo ship, freighter 1واژههای مصوب فرهنگستانشناوری که از آن برای تخلیه و بارگیری کشتی استفاده میشود متـ . شناور باری cargo vessel
درِ بارcargo doorواژههای مصوب فرهنگستاندری که با بستن آن درگاهی بار کاملاً مسدود و نفوذناپذیر میشود
دفترچۀ بارcargo bookواژههای مصوب فرهنگستاندفترچهای حاوی اطلاعات کامل کالاها، شامل نوع، تعداد، نحوۀ بستهبندی، وزن، فرستنده، گیرنده، شمارۀ انبار و مشخصات محل تخلیه که افسر اول آن را تهیه میکند
بار حجمکرایهmeasurement rated cargoواژههای مصوب فرهنگستانباری که کرایۀ فرست آن را براساس حجم اشغالشده محاسبه میکنند
چرخبارrolling cargoواژههای مصوب فرهنگستانباری که بر روی وسیلۀ نقلیۀ چرخدار قرار میگیرد و به داخل کشتی برده میشود