زئیرلغتنامه دهخدازئیر. [ زَ ] (ع مص ، اِ) بانگ کردن شیر از سینه ٔ خود. (اقرب الموارد).بانگ شیر درنده و غریدن وی . (آنندراج ) : یکی از جای برجستم چنان شیر بیابانی زئیری برزدم چون
زئیراتلغتنامه دهخدازئیرات . [ زَ ] (ع اِ) جمع زئیر. (از قاموس عثمانی ).- زئیرات احتکاکی ؛ صدای حاصل از احتکاک دو غشاء. (از قاموس عثمانی ).- زئیرات جرشی ؛ صوتی شبیه به رنده کردن
مقاومت در برابر پیشتصویر جزئیpartial preimage resistanceواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیتی در توابع چکیدهساز که باعث میشود حتی با معلوم بودن بخش بزرگی از ورودی، بازیابی بخش باقیماندۀ ورودی دشوار باشد