زودآشتیلغتنامه دهخدازودآشتی . (ص مرکب ) آنکه زود به صلح گراید. (از آنندراج ). که کینه به دل نگیرد و بدی گذشته را به اندک زمانی از خاطر دور سازد : در حق آن کش بر خود داشتی دیرخصومت
زود آسیبدیکشنری فارسی به انگلیسیfragile, slight, spoiler, tender, delicate, frail, sensitive, testy, thin-skinned
کافئینفرهنگ انتشارات معین(فِ) [ فر. ] (اِ.) آلکالوئیدی به فرمول 2 O 4 N 1 H 8 C که در برگ و دانة قهوه و چای و گیاه ماته و گیاه کلااکومیناتا موجود است . کافئین مقوی قلب و مدر است و در ضع
سلاحهای هستهای، میکربی، شیمیاییnuclear biological and chemical weaponsواژههای مصوب فرهنگستانجنگافزارها یا تجهیزاتی که توانایی رهایی و پخش و توزیع مواد شیمیایی یا میکربی یا هستهای سمّی را دارند و برای کشتار و انهدام جمعی از آنها استفاده میشود اختـ
جوّدوستatmophileواژههای مصوب فرهنگستانویژگی عناصری که بیش از همه در جوّ زمین وجود دارند، مانند H, C, N, O, I و گازهای نادر