زون فرورانشsubduction zoneواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای که در آن بخشهایی از صفحههای زمینساختی به زیر صفحههای دیگر فرومیروند
زنجفرلغتنامه دهخدازنجفر. [ زَ / زِ / زُ ج َ / ج ِ / ج ُ ] (معرب ، اِ) زنجرف است معرب شنگرف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مأخوذ از فارسی شنگرف . شنجرف . (ناظم الاطباء). از احجار ع
حجر زنجفر مخلوقلغتنامه دهخداحجر زنجفر مخلوق . [ ح َ ج َ رِ زَ ج َ رِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالرمل . حجرالزیبق .