ساحل قلوهسنگیcobble beach, shingle beachواژههای مصوب فرهنگستانساحلی باریک که از ریگ و قلوهسنگ و سایر شنهای ساحلی تشکیل شده است و معمولاً به هر دو طرف خشکی و دریا شیب دارد
نهشتهافزایی ساحلbeach replenishment, beach nourishmentواژههای مصوب فرهنگستاناضافه شدن رسوبات ساحلی به منطقهای که مصالح خود را از دست داده است
ساحل 1beachواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای بین ناحیۀ شکست موج و ناحیهای که رسوبات سست ساحلی وجود دارد
تسبیحدانههای بِیلیBaily's beadsواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای در کسوف کلی بهصورت تسبیحدانههای نور که لحظاتی پیش یا پس از گرفتِ کلی از میان پستیوبلندیهای لبۀ ماه به ما میرسد
غرقهساحلdrowned beachواژههای مصوب فرهنگستانساحلی که به علت افزایش سطح آب دریا یا نشست ساحل، در زیر آب فرورفته باشد